حرف دل

کلمات کلیدی
به نظرم هرچیزی هرآدمی یه ظرفیتی داره بیشترازظرفیتش که ازش انتظارداشته باشیم درواقع لهش میکنیم،داغونش میکنیم...اینکه همه چیو توی دلت بریزی اینکه تحملتو ببری بالا اینکه قوی باشی اصلا بدنیست امااینکه توقعات ازت بالابره اینه که آزاردهنده س،من میدونستم زندگی توی شهرغریب سخته میدونستم پدرومادرمو دیربه دیرمیبینم،سخت بود یه شب درمیون یا دوسه شب درمیون تنهایی خوابیدن،سخته رفت وآمد نداشتن با کسی تو غربت همه ی اینا رو تحمل کردم امانمیدونستم حق ندارم بخوام ببینمشون حق ندارم دلم تنگ بشه حق ندارم کم بیارم فقط به خاطراینکه شرایط رومیدونستم ...کسایی که یکم اززندگیمو میدونن اولین چیزی که میگن اینه سختت نیست؟منم بالبخندمیگم میگذره، کدوم دختری دوری ازپدرومادرشو دوست داره که من دومیش باشم ؟من عشق تو رواینقدواقعی دیدم که چشمم رو روی خواسته های خودم بستم هرچندکه بزرگترین خواسته ام زندگی باتو بود وهست...خودت میدونی وقتی ازم بخوای کاری روانجام ندم حتی اگه باحرفت مخالف باشم حرمت حرفت رو نگه میدارم چون دوستت دارم و بهت اعتماد دارم...حرفتو دوتانکن هیچوقت عزیزدلم چون درست یاغلط من یادگرفتم به حرف آدما اطمینان کنم وزمانی که حرفت دوتامیشه ناخودآگاه اعتبار گفته هات واسم کم میشه...تومرد فهمیده ای هستی بهت افتخارمیکنم اگه دیشب ازدلم درنمیاوردی حالاحالاها دلم ازت گرفته بود...میدونم که منومیفهمی میدونم که درکم میکنی...میدونی یاده حرف اون مشاوره افتادم که بهم گفت اختلاف شما توی یک مورده اونم اینکه من از تو برون گراترم ودارم فکر میکنم شایداینه که باعث آزارمون میشه هرچندمنم مثل تو توی جمع آرومم اما تمایلم به آدما به دورهمی به مهمونی بیشتره امادرحد متوسط  
  • miss moon

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی